تقدیر من این بود که نفرین شده باشم
آیینه این قرن بدآیین شده باشم

تا بال و پرم بود و سبکباری پرواز 
در کنج قفس مانده و سنگین شده باشم

تقدیر من این بود در این غار مجازی
تنهاتر از انسان نخستین شده باشم

یک عمر برم رنج و در این صفحه شطرنج
آنگاه شوم مات که فرزین شده باشم

دادند به من جام عطش، باده آتش
تا مست از این خط فرودین شده باشم

ترس من از این است، اگر دیر بیایی
حتی به تو و عشق تو بدبین شده باشم

روزی که می آیی که دل و دین بربایی
ترسم من کافر شده٬ بی دین شده باشم!

تقصیر جنون بود که با عقل درآمیخت
نگذاشت که دیوانه تر از این شده باشم

تقدیر من این بود، ولی سهم من این نیست
دریاب از آن پیش که مسکین شده باشم!

پ.ن.

دریاب٬ پیش از آنکه دیر شود دریاب!!!

 

پ.ن.

ساربان بار من افتاد خدا را مددی/ که امید کرمم همره این محمل کرد

 

پ.ن.

بمحمدٍ ...