بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم...
"همان اضطراب قدیمی
همان گفتگوی درونی
همان خواهش بیسرانجام
همان ندبه بی اجابت
همان عشق
همان درد...."
همان گفتگوی درونی
همان خواهش بیسرانجام
همان ندبه بی اجابت
همان عشق
همان درد...."
.
به طرز عجیبی ساکت شده ام این روزها. حرف چندانی برای گفتن نمانده. حتی اگر دلم هم برای گفتن تنگ شده باشد انگار کسی دایم بخواندم انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا...
پ.ن.
هزار صف ز دعاهای مستجاب زده...
+ نوشته شده در شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 13:18 توسط ناشناس